∘•من گمان می کنم هرکسی در ته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست. هیچکس از آنجا خبر ندارد، کلیدش فقط در دست صاحبش است.
آنجا آدم هر تصور ممنوعی دلش بخواهد میکند.عشق های محال، هر آرزوی ناممکن و هر خواب و خیال خوش، هر چیز نشدنی، آنجا شدنی است!
یک بهشت یا شاید جهنم خودمانی و صمیمی که هرکس برای خودش دارد. این باغ اندرونی چه بسا از دید باغبانش هم پنهان است اما یک روزی و یک جوری آن را کشف میکند. •∘
︶⊹︶︶⊹ ︶︶ ୨♡୧ ︶︶⊹ ︶︶⊹︶